❌بـ🌂ـاران تنــــــهایـــی هــــا❌

به نام انکه وجودم زوجودش شده موجود

❌بـ🌂ـاران تنــــــهایـــی هــــا❌

به نام انکه وجودم زوجودش شده موجود

❌بـ🌂ـاران تنــــــهایـــی هــــا❌

مــــــــــــی تراود مهـــــــتاب می درخشد شب تاب...
نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک ...
غم این خفته چند خواب در چشم ترم می شکند...

-فـــقـط برای کســـی مینویسم که...

پیام های کوتاه
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان های شیوانا : نشانه وجود خطا!» ثبت شده است

۰۵
اسفند ۹۲

یکی از شاگردان شیوانا صبح زود برای خرید به شهر رفت و غروب خسته و دست خالی نزد شیوانا آمد و گفت:
«امروز همه مردم شهر و فروشنده‌ها با من دشمن بودند. می‌خواستم از میوه‌فروشی سیب بخرم، تا سراغ بهترین سبدش رفتم و خواستم میوه‌های درشت آن را بردارم با من پرخاش کرد. من هم به او گفتم که از یک مغازه دیگر میوه می‌خرم و او دوباره با من بدسخنی کرد.
رفتم برنج بگیرم تا خواستم با فروشنده سر شوخی را باز کنم از دست من دلخور شد و گفت که به من برنج نمی‌دهد و دیگر به من محل نگذاشت. بقیه مغازه‌ها هم همین رفتار را با من داشتند. فکر کنم امروز همه آنها با من دشمن بودند!»

کپی ممنوع است

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۰۶
بـیـتــا